دلایل مخالفت کشاورز با معاونت چنگلوایی چه بود؟ /نفوذ کشاورز بر خاوازی در وزارت جهاد کشاورزی

روز یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ماه سالجاری( روز گذشته) یکی از نادرترین اتفاقات تاریخ وزارت جهاد کشاورزی رقم خورد و در حالیکه انتصاب کیخسرو چنگلوایی بعنوان معاون زراعت وزارت جهاد کشاورزی قطعی شده بود، در آخرین دقایق ورق برگشت خورد و جواد وفابخش با حمایت و اصرار عباس کشاورز قائم وزیر جهاد کشاورزی ، مرد حجله معاونت زراعت شد.

این موضوع از آن جهت در تاریخ وزارت کشاورزی بی نظیر بود که شان مدیرانی که می خواستند معاون وزیر شوند،آنقدر اهمیت داشت که تا قبل قطعی شدن علنی نمی شد و ترتیب جلسه معارفه برایشان داده نمی شد.
چرا که این اتفاق به هر حال از نظر حیثیت مدیریتی، لطمه بزرگی برای چنگلوایی محسوب می شود و از لحاظ روحی نیز باعث سرخوردگی و افسردگی مدیریتی می شود(منابع نزدیک به چنگلوایی از عدم پاسخگویی وی به تماسهای تلفنی حتی دوستان نزدیکش در۲۴ساعت گذشته خبر می دهند)

البته بودند کسانی که در پستهای پایین تر در روز معارفه این وضع برایشان بوجود آمده باشد؛ اما در حد معاونت وزارت کم سابقه یا بی سابقه بوده است.

در این بین؛ صاحب نظران در باب مخالفت عباس کشاورز با چنگلوایی، گمانه زنی های متعددی داشته اند.

گر چه مهمترین دلیل می تواند، تضاد شدید بین عبدالمهدی بخشنده مرد قدرتمند(سابق) وزارت و عباس کشاورز (در زمان سرپرستیش) که به حذف و اخراج ناخوشایند بخشنده از وزارتخانه توسط او منتهی شده باشد، اما منابع مطلعی در وزارت جهاد کشاورزی به کشاورزی پرس گفتند؛ موضوع اصلی چیز دیگر بوده و دلیل مهم مخالفت کشاورز با معاونِ زراعت شدن چنگلوایی، بحث های فنی و مدیریتی چنگلوایی بوده که کشاورز با آن مخالف بوده است
گویا این مخالفت در خصوص نحوه آماردهی چنگلوایی در زمان ریاست سازمان جهاد کشاورزی خوزستان بوده است.
(کشاورز نفوذ بالایی بر خاوازی در وزارت جهاد کشاورزی دارد)

لازم به ذکر است؛ در دوران تصدی چنگلوایی، آماردهی تولیدات خوزستان اوج گرفت که بسیاری از کارشناسان، او و محمد قاسمی نژاد معاون تولیدات گیاهی ش، را به غلو کردن و بزرگنمایی آمار تولیدات کشاورزی خوزستان متهم می کردند.

منتقدان ادعا می کردند؛ قاسمی نژاد و چنگلوایی با پایین اعلام کردن سطح زیر کشت محصولات خصوصا گندم و بالا اعلام کردن میزان تولید گندم به وزارتخانه باعث موفق نشان دادن مدیریت خود به مرکز و ابقاء ده ساله خود شدند.

به طور مثال در سال ۹۶ که قیمت خرید تضمینی خوب بود و کشاورزان بسیار راغب به فروش محصول خود به دولت بودند، چند صد هزارتن (معادل کل تولید گندم چند استان کشور) اختلاف میان میزان گندم خریداری شده توسط دولت و میزان گندم تولیدی ادعایی سازمان جهاد کشاورزی خوزستان بود و وقتی از چنگلوایی پرسیده شد این چند صد هزار تن اختلاف میزان خرید و مقدار تولید ادعایی کجاست در جواب گفت؛ کشاورزان برای خود مصرفی نگه داشته اند!

یعنی نگه داشته اند، آرد کنند و نان بپزند و برای بذر سال بعدشان!

در حالیکه همگان می دانند دیگر در ایران کسی گندم به آسیاب نمی برد.
اصلا آسیابی که گندم آرد کند در خوزستان وجود ندارد.

ضمن آنکه در آن سال؛ قیمت آرد سفید درجه یک دربازار آزاد از اینکه کشاورز گندم خود را ببرد آرد کند کمتر بود و هیچ کشاورز عاقلی این کار را نمی کرد و کل بذر خودمصرفی کشاورزان استان هم به ۳۰ هزار تن نمی رسد؛ چرا که کشاورزان اکثرا بذر گواهی شده و مادری را ترجیح می دهند واز دولت میخرند!

منتقدان ادعا دارند؛ این اقدامات چنگلوایی و قاسمی نژاد باعث مشکلات بسیاری برای کشاورزان خوزستان شده از جمله گرانی آب بهاء کشاورزان، کمبود کود و گازوییل کشاورزان(بعلت کم اعلام کردن سطح کشت نسبت به میزان واقعی سطح کشت شده جهت بالا نشان دادن میزان تولید در واحد سطح به تهران وبالا نشان دادن توان مدیریتی شان و در نتیجه عدم اختصاص کافی کود و سوخت )

به گفته صاحبنظران؛ این اقدامات چنگلوایی حتی در دوره معاونت زراعت کشاورز و سرپرست وزارتی او مایه اختلاف و نگرانی او بوده اما بعلت حمایت بی چون و چرای بخشنده استاندار و تعدادی از نمایندگان استان، قدرت برکناری او را نداشته است

این در حالی است که کشاورز قائم مقام وزارت؛ ظاهرا با نفوذی که نزد وزیر جهاد دارد و با توجه به استدلاهای فنی که برای خاوازی بیان نموده، توانست جلوی ارتقاء چنگلوایی را بگیرد.

به هر حال موضوعی که هم اکنون اهمیت دارد؛ سرنوشت استان خوزستان در شرایط حساس برداشت و همینطور آغاز کشت تابستانه است.

چنگلوایی، دیگر از لحاظ روحی نه به صلاح خوزستان است و نه به نفع اعتبار و آبروی خودش که دوباره به منصب قبلی خود برگردد.

وی به نوعی با همه همکاران خداحافظی کرده بود و علنی از معاون وزارت شدن خود بشارت داده بود.
حال بعد از ده سال خداحافظی کردن و دوباره برگشتن سر همان صندلی برای شان و غرور مدیریتی وی ضربه کشنده ای ست که خود او بعید است، آنرا به جان بخرد.

ضمن آنکه شخص وزیر باید درک کند که هرکس دیگری هم بود، طبیعتا دیگر دل ودماغ و روحیه مدیریت در پست سابق راندارد.

از این رو؛ آقای خاوازی که به رییس جمهور در سال جهش تولید قولها و امیدهای زیادی داده؛ بایستی سریعا از خوف و رجاء بیرون آمده و تکلیف قطب کشاورزی کشور را تعیین کند.

دکتر خاوازی، باید بداند بلاتکلیف گذاشتن خوزستان در شرایط کرونایی که امنیت غذایی به امنیت سیاسی کشور گره خورده عواقب وخیمی را به همراه خواهد داشت!