به گزارش کشاورزی پرس؛ چند هفته پیش بود که زندگی با همه روزمرگی هایش در روستا جریان داشت، خورشید تابستان، گرمتر از همیشه میتابید.
گاومیشها مسیری که از روستا به هور میرسد را مثل هر روز، طی میکردند وتن به خنکی آب میدادند تا حرارت بدنشان را به آب بسپارند.
زمزمه کمبود آب را از چند هفته پیش میشنیدم، سعید برادرم هم کشت تابستانه رابه همین علت تعطیل کرده بود و میگفت ترس این را دارد، که اواسط کشت، آب نباشد.
اما فکرش را هم نمیکردیم که کار به این جا برسد.
برای ما که در پایین دست کرخه زندگی میکنیم آب یعنی همه چیز، یعنی کشاورزی، دامداری، صیادی
خیلی زود اتفاق افتاد، آن روز گاومیشها از آب تنی در هور برنگشتند، صبح که به دنبالشان رفتم دیدم در بستری از آب وگل فرو رفته بودند، صحنهای که تا به حال در عمرم ندیده بودم.
هور به حال احتضار افتاده بود من صدای نفسهای بی رمقش را میشنیدم.
صدای پایم در بستر خشک و تَرَک برداشته هورالعظیم با صدای خندههای کودکیم درهم آمیخته شده بود و در سرم میپیچید، جایی که تنها تفریح کودکی ام آب تنی در آن بود.
کرخه، رودخانهای که آب را به هورالعظیم میرساند، ۲۰ روز آب نداشت، آب لوله کشی خانهها هم به علت افت فشار قطع شد و با تانکر آبرسانی انجام میشد.
برای این که گاومیشها دوام بیاورند، گاهی مجبور بودیم آب بخریم و به سرو بدنشان بریزیم تا تلف نشوند.
۲۸ تیرماه بود که اعلام شد آب از سد کرخه رها سازی شده است، ولی چند روز زمان بُرد تا آب به پایین دست برسد.
بالاخره آب به هور رسید و بخشهایی از آن سیراب شد.
ابو علی، به گاومیش هایش که حالا فقط سرشان از آب بیرون بود خیره شده بود.صدای کودکانی که درآب جست وخیز میکردند فضا را پُر کرده بود .
نگاهش پر از بیم و امید بود، امید به جریان زندگی، که ارمغانِ آب از راه رسیده است و بیم ازآیندهای که آیا جریان آب تداوم دارد؟
منبع خبرگزاری صدا وسیما مرکز خوزستان