سه سال از اعلام رسمی ورود کرونا به ایران گذشته است، هر چند که از هفتهها قبلش وارد شده بود و مسوولان آن را انکار میکردند. برخی اتفاقات و حاشیههای پیرامون کرونا تا پایان عمر از یادمان نمیرود. ناشیگری و تلاش سیستم بهداشت و درمان! وزیر روی اعصابی به نام نمکی که جزو سمبلهای ادبیات و فرهنگ کروناست! قابلمهی کرونایاب! دکتر تبریزی و پنبهای که پیشنهاد میداد! نفرینها به چین و جد و آبای چین! آدمهای نازنینی که یادها و چهرهها و صداها و خندههایشان را برداشتند و رفتند و رفتند و رفتند! آدمهایی که هنوز انگار میترسیم همهشان را فهرست کنیم!
برخی از ما مبتلا شدیم و نجات یافتیم. دوستیها، محبتها، احوالپرسیها، داروهای عجیب و غریب و بیربط!
رنجها و ترسها و دردها و گریهها و شیونها و عزاداریهای در سکوت و خلوت!
کرونا شاید در ظاهر تمام شده است و رفته است پی کارش. ولی برای آنها که عزیزی و یا عزیزانی را از دست دادند، کرونا تا پایان راه و عمر، کنارشان خواهد بود و فقط یک واژهی هولناک منفرد نخواهد بود!
#شهرام_گراوندی